چرا میای وبلاگم؟

ساخت وبلاگ
به نظر من صفر تا صد حق و حقوق بچه ...با مادره ...مخصوصا از لحظه یحاملگی ...تا تولدش ...این که یهو مرد میاد و بچه ی من بچه ی من میکنه برامسواله :| خب مثلا اون مرد چکار شاقی کرده ...جز یه بار دو بار لذت باهم بودن وو ... :| اصن مگه اون بچه تو وجود زن قرار نیست تشکیل بشه :| کی اصنهمچین حقی به مرد داده بخاد به زور و اجبار از وجود و جسم و روح زناستفاده کنه تا براش بچه بیاره !! حالا توافقی باهم تصمیم بگیرن اره ...یکی نهده تا ...ولی به زور ...جالبه شوهره از زنش بدش میاد ...ولی دوست داره بچه دارشه ...تولید مثل و ادامه ی نسل کنه :| چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 10:43

از 5 که اومدیم خونه متی گیر داده زرشک پلو درست کنیم :| پلوش حالا چیزینیست ...ولی خورشتش رو بلد نیستم :| حالا انگار من سرآشپزم ... سفارشغذای درخاستی میده :| مرغ رو انداختم تو آب بپزه ...بعد زرشک بریزمتوش ...تو نت دیدم زده مرغ رو با پیاز سرخ میکنن ولی اونطوری بوی مرغمیمونه که :| خلاصه به سبک خودم میرم جلو :D یه مدته کلا غذای بیرونگرفتیم ...معدم داغون شده ... متی میگه خودمون درست کنیم :| خاستنتوانستنه ...میگم اره پس بشین یه تخم بزا :| جواب منشوری میده :|یجوری میگه خودمون درست کنیم انگار خیلی هم بلده ...یه وقتا ولیبدجور هوس یه سری غذاها و دسرها و سالادا میکنم که مامانم درست میکرد ...هیچکس دستپخت اون نمیشه ...مادرا عشقن ... چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 30 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 10:43

یه کلیپ میدیدم پسره به مادربزرگش میگه امروز قراره همکلاسی خانوممبیاد خونمون باهم درس کار کنیم ...اگه میشه شما برین جایی ...مادربزرگههم میگه باشه میریم خونه ی همسایه ...فقط درس بخونین...حوصله بچه دارینداریم :)) معلوم بود چالش هست ... توی این چالش ها خیلی جواب های باحالیمیدن ...اگه واقعی باشن ...اون وقت ما یه روز خونه مرتب میکنیم وقتی مامانمتصویری تماس میگیره باید کل خونه رو نشونش بدم خیالش راحت باشهتنهاییم :D کنترل نامحسوس از راه دور :D بیشتر هم تقصیر متی ... حرفاییمیزنه سر به سر مادرم میذاره :| ولی دمش گرم میگه به تو اعتماد دارم بهمتی نه :)) وقتی کرم درونمون فعال میشه زنگ میزنیم به مادرامون ...اذیتمیکنیم :| به مامان متی زنگ زدیم یبار ...متی گفت مامان من عاشق شدم ومیخام ازدواج کنم ...مامانش خیلی ریلکس گفت غلط کردی و قطع کرد :Dمامان من هم تا یه ماه آمار میگرفت ببینه دختره کیه :| چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 28 تاريخ : چهارشنبه 6 دی 1402 ساعت: 10:43